تاملی کوتاه در باب دعاوی الحادی هاوکینگ
ارسال شده توسط رضا در 91/2/29:: 9:51 عصر
این فیزیکدان برجسته 69 ساله در کتاب طرح عظیم و در مصاحبه اخیرش، 2 اصل از مهمترین اصول دینی ادیان ابراهیمی (یعنی توحید و معاد) را منکر شده است. اما آیا ردیههای او، بر این دو اصل دینی خدشهای اساسی وارد میکند؟ بیایید از ردیه او بر وجود خدا آغاز کنیم، یعنی این ادعا که «انفجار بزرگ، ستارگان و سیارات، پیامد قوانین فیزیکیاند». هاوکینگ در اینجا وجود قوانین فیزیکی را در جهان پذیرفته است و نظم کهکشانها و حرکت سیارات را بههمین قوانین نسبت داده است. در واقع بر اساس این استدلال نظم و قوانین جهان، خودبنیادند و جهان نیازی به ناظم ندارد.
اما مشکل این استدلال اینجاست که خدای ادیان ابراهیمی، صرفا ناظم جهان و ضامن نظم آن نیست، بلکه علت «وجود» جهان است. خدای ابراهیم (ع) صرفا یک صنعتگر قهار و هنرمند نیست که مواد خامی را در اختیار داشته باشد و با آنها ستارگان و سیارات را بسازد، بلکه خدای ادیان ابراهیمی خدایی است که وجود را اعطا میکند. یعنی از هیچ و «عدم»، هستی را میآفریند. عالم هستی نه صرفا به واسطه قاعدهمند بودن و دارای نظم بودن بلکه به صرف وجود داشتن، نیازمند خداوند است. اعتقاد به آخرت و اعتقاد به خداوند از جمله عقاید اصلی ادیان ابراهیمیاند، اما از بین این دو عقیده، اعتقاد به خداوند واحد، بر عقیده بر عالم آخرت تقدم دارد. در واقع با اثبات وجود خدای واحد که همه کمالات را به نحو کامل واجد است، وجود جهان اخروی برای تضمین سعادت نیکاندیشان و نیکرفتاران و رعایت عدالت از جانب خداوند (که عادل بودنش لازمه کاملبودنش است)، ضرورت مییابد. بنابراین با اثبات عقلی وجود خدا (که البته براهین اثباتش منحصر به آنچه در این یادداشت آمد، نیست، بلکه این براهین نزد فلاسفه و متکلمین اسلامی و مسیحی بسیارند، ازجمله برهان صدیقین و براهین وجودی) وجود زندگی اخروی نیز اثبات میشود. و اینکه کسی در رد معاد مدعی شود که معاد «داستان زیبا برای مردمی که از مرگ میترسند» است، نمایانگر خلط بین صحت باور به معاد و انگیزه باور به معاد است. به عبارت دیگر صحت این گزاره که «این که زندگی بعد از مرگ وجود دارد» یک مساله است و انگیزه کسانی که به صحت این گزاره باور دارند یک مساله دیگر. تشبیه ذهن انسان به کامپیوتر نیز استدلالی به نفع عدم وجود جهان دیگر نیست، بلکه یک تشبیه است برای تفهیم تصور خود هاوکینگ از مرگ.